کد مطلب:276821 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

و اینک چند نکته
1- در مورد احادیثی كه درباره سفیانی اول آوردیم گرچه از برخی از آنها استفاده می شود كه سفیانی متعدد است ولی در عین حال باید توجه داشت كه نویسنده هرگز ادعا نمی كند كه حتما سفیانی دو تا است، و به طور قطع و یقین و صددرصد (افلق یهودی) و یا كسی كه در نام او كلمه (ش)است، همان سفیانی اول می باشد، بلكه این مطلب را به عنوان یك احتمال مطرح نموده ایم، تا شاید پژوهشگران ومحققان و نویسندگانی كه درباره ی علائم ظهور مبارك حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) پژوهش و تحقیقاتی دارند در این باره به نتیجه قطعی برسند و آن را رسما تایید و یا نفی نمایند.

2- طرح این احتمال: برای این است كه اولا- در حدیثی كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله از كتاب «بیان الائمه» نقل نموده ایم از«افلق» نیز به عنوان سفیانی یاد گردیده، ثانیا: در ضمن خطبه ی مفصلی كه بنام خطبه ی «البیان» در كتاب «الزام الناصب» از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده، بوجود حرف (ش) در نام او اشاره شده، وثالثا: چنانكه خوانندگان محترم ملاحظه نمودند در برخی از روایات، به خروج دو نفر جنایتكار بعنوان سفیانی قبل از ظهور تصریح گردیده است.

3- باید توجه داشت كه: گرچه در خطبه ی «البیان» امیرالمومنین علیه السلام به خروج سفیانی از ناحیه ای بنام «هجر» اشاره شده است اما: لفظ «هجر» لفظ عامی است كه در كتب لغت و جغرافیا در معنا و مفهوم آن به اختلاف سخن رفته است، و چنانچه نام سرزمین مخصوصی باشد، باید بگوئیم آن سرزمین برای ما ناشناخته و مجهول است و نمی توانیم به طور دقیق و كامل از خصوصیت آن سرزمین به طور كامل اطلاع حاصل كنیم. زیرا:



[ صفحه 63]



لفظ مزبور بر اماكن متعددی اطلاق شده كه دستیابی به محل مورد نظر را غیر ممكن ساخته است [1] .

4- هدف ما از بازگو نمودن احادیث یاد شده، اثبات وجود دو جنایتكار به عنوان «سفیانی» است، خواه اولین سفیانی «افلق» یا شخص ظالم و ستمكار دیگری به عنوان «شیصبانی» و یا هر جنایتكاری از حكام ستم پیشه بغداد باشد. به هر صورت هر كه باشد، مرد خبیث و ناپاكی است كه در ایجاد شر و فساد و فتنه، و ارتكاب جنایت و عداوت و دشمنی نسبت به دوستان و شیعیان آل محمد صلی الله علیه و آله كم نظیر است و مقر فرمانروائی او كشور عراق می باشد.

5- گرچه در حدیثی كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله از كتاب «بیان الائمه»و همچنین حدیثی كه از امام باقر علیه السلام از كتاب «بحارالانوار» آوردیم، الفاظ مختلفی مانند: اصهب،ابقع، ابرص، به صورت ظاهر و به طور مطلق برای سفیانی صفت آورده شده، ولی كلیه صفات مذكور متعلق به سفیانی نیست، زیرا از اخبار دیگر استفاده می شود، كه هر یك از صفات نامبرده، اشاره به پیدایش یك نفر از اشخاص گمراه و فتنه انگیز و مزدور و ریاست طلب است كه هر كدام از آنها برای خود حزبی مستقل و جداگانه دارند.

6- باید توجه داشت كه: گر چه در برخی از روایات به پیدایش سه نفر گمراه و فتنه انگیز به عنوان اصهب و ابقع و سفیانی از سرزمین «شام» اشاره شده، ولی در پاره ی دیگری از روایات به خروج سفیانی از سرزمین شام، و ابقع، از سرزمین مصر، و اصهب از بلاد جزیره (یعنی: از سرزمین موصل در شمال عراق - كه معمولا نام جزیره بر این سرزمین اطلاق می شود، وتكریب نیز از نقطه نظر جغرافیائی جزء همین سرزمین است - تصریح گردیده است.

7- از مجموع روایاتی كه در خصوص خروج ابقع و اصهب و سفیانی وارد شده، استقلال سفیانی و دشمنی او با ابقع و اصهب، و هم چنین رابطه ی نزدیك اصهب با ابقع، (یعنی: اتحاد و اتفاق كسی كه از سرزمین جزیره خروج می كند با آن كسی كه در مصر ظاهر می شود و در برخی از روایات به عنوان (امیرالامراء) یعنی: دست نشانده ی



[ صفحه 64]



فرمانروایان ستمكار جهان، از او تعبیر شده) به خوبی آشكار است، و چنین می نماید كه زمان خروج این سه نفر در شام مقارن باشد با انقلاب خراسانی (كه سیدی هاشمی است و در ایران قیام می كند).

در این زمینه روایات فراوانی وجود دارد كه برای مزید اطلاع نمونه هائی را در اینجا می آوریم.

1- مرحوم حائری یزدی در «كتاب الزام الناصب» از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه در ضمن روایتی از امیرالمومنین علیه السلام روایت كرده است كه آن حضرت فرمود:

سپس دشمنی و اختلاف میان آراء امراء عرب و عجم واقع می شود آنها پیوسته با یكدیگر اختلاف دارند تا زمانی كه كار به مردی از فرزندان ابوسفیان- یعنی سفیانی- می رسد. او از سرزمینی بنام «وادی یابس» از دمشق خروج می نماید و چون او خروج نمود حاكم «دمشق» از آنجا فرار می كند و قبائل عرب به دور سفیانی جمع می شوند. و ربیعی و جرهمی و اصهب و اشخاص دیگری غیر از آنها از اهل فتنه و گمراهی نیز خروج می كنند، پس سفیانی بر همه ی كسانی كه با او می جنگند پیروز می شود و چون قیام كننده ای در سرزمین خراسان قیام كرد سفیانی لشكریان خود را بسوی او متوجه می كند ولی بر او غلبه نمی یابند. [2] .

2- متقی هندی در كتاب «كنزالعمال» در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام نقل می كند كه آن حضرت فرمود:

چون صاحبان پرچم های سیاه آشكار گشتند [3] دهی از روستاهای ارم یعنی «دمشق»، فرو خواهد رفت، و بخش غربی مسجد «دمشق» سقوط خواهد كرد، در این هنگام سه پرچم مختلف در شام ظاهر می شود، پرچم اصهب، پرچم ابقع، و پرچم سفیانی، پس سفیانی از شام، وابقع از مصر، خروج خواهند كرد و سفیانی بر همه ی كسانی كه با او می جنگند پیروز خواهد شد. [4] .



[ صفحه 65]



3- مرحوم میر محمد صادق خاتون آبادی در كتاب «كشف الحق» از فضل بن شاذان نقل می كند كه: «زراره بن اعین» در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت كرده است كه فرموده:

استعیذوا بالله من شر السفیانی و الدجال و غیرها من اصحاب الفتن، قیل له یا بن الرسول! اما الدجال فعرفناه، وقد بین من مضامین احادیثكم شانه، فمن السفیانی وغیره من اصحاب الفتن وما یصنعون؟ قال علیه السلام اول من یخرج منهم رجل یقال له اصهب بن قیس یخرج من بلاد الجزیره، له نكایة شدیدة فی الناس و جور عظیم.

ثم یخرج الجرهمی من بلاد الشام، و یخرج القحطانی من بلاد الیمن ولكل واحد من هولاء شوكة عظیمه فی ولایتهم ویغلب علی اهلها الظلم والفتنة منهم، فبیناهم اذ یخرج علیهم السمرقندی من خراسان مع الرایات السود.

والسفیانی من الوادی الیابس من اودیة الشام وهو من ولد عتبة بن ابی سفیان، و هذ الملعون یظهر الزهد قبل خروجه، و یتقشب یتقنع بخبز العشیر والمللح الجریش، ویبذل الاموال فیجلب بذالك قلوب الجهال والاراذل، ثم یدعی الخلافة فیبایعونه ویتبعهم العلماء الذین یكتمون الحق و یظهرون الباطل فیقولون انه خیر اهل الارض.

وقد یكون خروجه و خروج الیمانی من الیمن مع الرایات البیض فی یوم واحد و شهر واحد وسنة واحدة، فاول من یقاتل السفیانی القحطانی فینهزم ویرجع الی الیمن فیقتله الیمانی. ثم یفر الا صهب و الجرهمی بعد محاربات كثیرة من السفیانی فیتبعهما و یقهر كل من ینازعه و یحاربه الا الیمانی، ثم یبعث السفیانی جیوشا الی الاطراف و یسخر كثیر من بلاد و یبالغ فی القتل و الفساد و یذهب الی الروم لدفع الملك الخراسانی و یرجع منها منتصرا فی عنقه صلیب. [5] .

پناه ببرید به خدای تعالی از شر سفیانی و دجال و غیر این دو از اصحاب فتنه ها. به آن حضرت عرض شد یا بن رسول الله! اما دجال را شناخته ایم و از مضامین



[ صفحه 66]



احادیث شما كارهای او را برای ما روشن شده است ولی بفرمائید: كه سفیانی و غیر از او از اصحاب فتنه ها كیانند وچه كارهایی انجام می دهند؟!!

فرمود: نخستین كسی كه از اصحاب فتنه ها خروج كرد مردی است كه به او (اصهب بن قیس) گفته می شود، او از بلاد جزیره خروج می كند، بداندیشی او درباره ی مردم شدید و ظلم و ستم او بسیار و اذیت و آزاری كه از او به مردم خواهد رسید فراوان خواهد بود.

آنگاه جرهمی از بلاد شام، و قحطانی از بلاد یمن خروج خواهند كرد و هر كدام از آنها در فرمانروائی خود قدرت و شوكت و عظمتی دارند و بر مردم كشور خود ستمهای بسیار روا خواهند داشت. در این هنگام كه آنان در كمال قدرت و عظمت فرمانروائی می كنند، ناگهان «سمرقندی» از جانب خراسان با پرچم های سیاه علیه آنها خروج می كند. [6] .

اما سفیانی از وادی یابس كه جزء سرزمین شام است، خروج می كند واز نسل عتبه بن ابی سفیان می باشد واین مرد ناپاك پیش از آنكه خروج كند اظهار زهد و بی اعتنائی به دنیا می نماید. و لباس كهنه و خشن می پوشد و به نان و جو نمك نرم نسائیده یا نیم كوفته قناعت می ورزد و با بذل اموال، دلهای جهال و اراذل و اوباش را بخود متمایل می سازد و پس از آن دعوی خلافت یعنی: ادعای حكومت و فرمانروائی می نماید. و آن دسته از علماء و دانشمندان دین به دنیا فروخته نیز كه حق را پنهان و باطل را ترویج می كنند تابع جهال و اشخاص نادان می شوند و سر بر خط فرمان سفیانی می نهند و می گویند: او بهترین مردم روی زمین است.

و چنین اتفاق خواهد افتاد كه سفیانی در شام خروج كند با خروج یمانی كه از یمن با پرچم های سفید خروج می نماید در یك روز و یك ماه یك سال خواهد بود. و نخستین كسی كه با سفیانی خواهد جنگید مردی بنام «قحطانی» خواهد بود پس قحطانی شكست می خورد و از معركه می گریزد و به یمن مراجعت می نماید و به دست یمانی كشته می شود. و سپس اصهب، و



[ صفحه 67]



جرهمی بعد از جنگهای فراوان از ترس سفیانی پا به فرار می گذارند و سفیانی آنها را تعقیب می كند و شكستشان می دهد. و سفیانی همه مخالفین خود را مغلوب می سازد مگر «یمانی».

سپس سفیانی لشكریان خود را به اطراف می فرستد و بسیاری از شهرها! را مسخر خود می سازد و در قتل و خونریزی مبالغه می نماید، و برای آنكه ملك و پادشاهی را از خراسانی بگیرد (یا به عبارت دیگر نهضت خراسانی را به شكست بكشاند) بسوی «روم» می رود و از آنجا برمی گردد در حالی كه نصرانی شده و در گردن او صلیب است.

اینها چند نمونه از احادیث مربوط به حوادث قبل از ظهور است كه در آنها به خروج «ابقع» از مصر، و «اصهب» از بلاد جزیره، و «سفیانی» از وادی یابس از سرزمین شام تصریح شده و بخوبی نشان می دهد كه زمان خروج این سه نفر با نهضت خراسانی در ایران مقارن است. ولی در عین حال باید توجه داشت كه تشخیص هویت افرادی چون: ابقع، و اصهب، وابرص، وافلق وامثال آن، برای ما كه در اوائل قرن پانزدهم زندگی می كنیم بسیار سخت و دشوار است و تنها چیزی كه در این باره می توانیم بگوییم این است كه: الفاظ نام برده اوصاف القابی بیش نیستند و برای كسی اسم محسوب نمی شوند.


[1] براي اطلاع بيشتر به كتاب القاموس المحيط مجمع البحرين، معجم البلدان ج 5 ص 393 و مخصوصا لغت نامه ي دهخدا ماده «هجر» مراجعه فرمائيد.

[2] متن كامل اين حديث در بخش چهارم در موضوع «قيام هاشمي خراساني» تحت عنوان «روايات صريح تر» ذكر گرديده است.

[3] درباره ي «صاحبان پرچم هاي سياه» در بخش دوم تحت عنوان (قيام زمينه سازان دولت مهدي عليه السلام از مشرق آغاز مي شود) به طور مفصل گفتگو شده است به آنجا رجوع شود.

[4] كنزالعمال ج 11 ص 284، حديث مذكور به صورتي بسيار مفصل از امام باقر عليه السلام نيز روايت شده، براي اطلاع بيشتر به كتاب غيبت نعماني باب 14 ص 280-279 طبع صدوق مراجعه فرمائيد.

[5] كشف الحق يا اربعين خاتون آبادي ص 153، ط- چاپخانه محمدي اصفهان سال 1373. و منتخب الاثر جمله ي آخر ص 455 و غيبت طوسي ص 278 و بحار ج 52 ص 377 با عبارتي ديگر.

[6] ظاهرا مقصود از «سمرقندي» همان شعيب بن صالح تميمي است كه فرمانده سپاه سيدهاشمي خراساني است و ما در بخش چهارم درباره ي اين سيد بزرگ انقلابي به تفصيل سخن گفته ايم.